تنهایی عاشقانه اینجا دلتنگ نیستی
| ||
|
روزی پیرمردی فقیر و گرسنه، نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و درخواست کمک کرد. پیامبر فرمود: اکنون چیزی ندارم ولی «راهنمای خیر چون انجام دهنده آن است»، پس او را به منزل حضرت فاطمه (س) راهنمایی کرد. پیرمرد به سمت خانه حضرت زهرا (س) رفت و از ایشان کمک خواست. حضرت زهرا (س) فرمود: ما نیز اکنون در خانه چیزی نداریم. اما گردن بندی را که دختر حمزة بن عبدالمطّلب به او هدیه کرده بود از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد. مرد فقیر، گردن بند را گرفت و به مسجد آمد. نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه ، ، برچسبها: [ جمعه 13 تير 1393برچسب:داستان کوتاه پیرمرد فقیر و گردنبند, ] [ 1:13 ] [ هادی قادری ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |